روشی جالب برای هنگامی که گوشی خیس میشود

سلام بر دوستان عزیزم

خوبین ، خوشین ، دماغتون چاقه ، سر کیف هستین . خدا رو شکر ، اگه از حال ما هم جویا باشین به دعای دوستان هنوز نفسی میاد و میره. این چند وقته به شدت درگیر سایتمون شدم و اصلا وقت به روز کردن وبلاگ رو ندارم . از شانس بد ما هم این تلفن خونه مادرخانوممون هم قطع شده ( به دلیل مکالمات زیاد و حضور پر شور بانو آذرماهی در فضای مجازی ) برای همین از حضور همسر ما هم فعلا تا این تلفونشون وصل نشه محرومیم.

حالا چند وقت پیش یک مطلب جالبی توی وبلاگ دائیم دیدم که قصد دارم کش برم و اینجا بگذارم و مطمئنا ایشون هم از یک جای دیگه کش رفته و اونجا هم از یک جای دیگه و حتی خود طرف این داستان هم از یک جای دیگه به این ماجرا پی برده.

هنگامی که گوشی خیس میشود !

تصور کنید ؛ با ذوق و شوق فراوان و البته هزینه ای فراوان تر ، گوشی موبایل خود را خریداری کرده اید!
اما یک غفلت کوچک کافی است تا با افتادن گوشی در داخل جوی آب و یا حتی سرویس بهداشتی (99% مواقع!) تمامی امید و آرزوهای شما نابود شود! تصور به این موضوع نیز بسیار دردناک است!
اما نه! اندکی صبر کنید! هنوز تا نابود شدن کامل گوشی زمان زیادی مانده!
در این ترفند قصد داریم تا با معرفی یک ترفند خارق العاده روشی را معرفی کنیم که گوشی شما اگر یک دوش حسابی هم گرفته باشد نجات پیدا کند !
ترفندی که در عین حال عجیب اما کاربردی است !

ابتدا به این داستان واقعی توجه کنید ! :

Ernesto Londoño ، خبرنگار واشنگتن پست ، پس از یک دوچرخه سواری طولانی به خانه برمیگردد و
شروع میکند به شستن دست و رویش ، اما از آنجایی که کیف وسایل همراهش را بدجایی قرار بود ، ناگهان در چند لحظه کیف برمیگردد و گوشی BlachBerry نازنین 450 دلاریش در درون توالت می افتد!
پس از اینکه از شوک حادثه خارج میشود ، سریع گوشی را از آب خارج میکند ، باتری گوشی را در می آورد و شروع به خشک کردن گوشی با سشوار میکند!
اما پس از اندکی هنگامی که میبینید این روش موثر نیست و گوشی نیز وارد حالت کما شده است ،
به یکی از دوستانش که در این زمینه تخصص داشته تماس میگیرد و از او کمک میخواهد. دوست عزیز هم در پاسخ او میگوید که گوشی را در یک ظرف پر از برنج نپخته بگذارد! بله! برنج نپخته! همگی ما دیده ایم که برنج خاصیت جذب رطوبت دارد و با اصول خیس کردن برنج هم آشنا هستیم ولی این نکته دیگر واقعأ ظریف است! سر انجام پس از اینکه گوشی یک روز در داخل ظرف برنج می ماند ، کاملأ سالم و مانند روز اولش میشود و بدون هیچ مشکلی قابل استفاده میگردد .

این جناب خبرنگار هم تجربه گرانقیمتش را در واشنگتن پست برای عموم نوشته است ، البته آن دوستی که این روش را برای او توضیح داده است نامش فاش نشده چرا که ظاهرأ وی برای یکی از شرکتهای گارانتی یا مشابه آن کار میکند و فاش شدن نامش برای او دردسر ساز خواهد بود .


البته من این روش رو امتحان نکردم ، هر بلایی سر گوشیتون اومد پایه خودتون

وب سایت من و پسر عموم

با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز

خوب یک دو هفته ای ما رو ندیدید  ، به نظر خیلی مسرور باشین . من با توجه با صحبت های دوستان و روحیات خودم تصمیم گرفتم که وبلاگ رو هر موقع که سر حال بودم به روز کنم تا از محتوی کاسته نشه.

مطلبی که می خواستم توی این پست ذکر کنم ، این بود که با کمک پسر عموم و جمعی از بزرگان یک وب سایت جامع مدیریت به دو زبان انگلیسی و فارسی زدیم که به نظر من حرفی برای گفتن در این زمینه در فضای مجازی داره. و سعیمون بر این است که در یک مدت کوتاه به وب سایت جامع مدیریت در اینترنت تبدیلش کنیم.

ان شاالله هم از این وب سایت دیدن بفرمایید و ما رو هم از نظرات سازندتون بی دریغ نگذارید ( البته به جز خوارج)

برای دیدن وب سایت اینجا رو کلیک کنید

جواب امام صادق به اسرار آفرینش اعضا و جوارح

با سلام

در پست قبل قسمتی از مناظره امام صادق را با یک طبیب هندی رو گذاشتم ولی جواب هایی که امام رضا در پی عدم پاسخ گویی طبیب هندی توضیح داده بودند رو نگذاشته بودم که در این پست می گذارم ، ان شاالله که لذت ببرید.

حضرت فرمودند : که من جواب این سوالات را می دانم .

هندی عرض کرد : جواب ها را بیان فرمایید.

حضرت فرمودند : این که سر از یک استخوان درست نشده بلکه از چند تکه استخوان که به هم پیوند شده اند تشکیل یافته جهتش آن است که چون سر مجوف و تو خالی است لذا اگر از استخوان یک تکه درست می شد شکست و شکافته شدنش به مراتب سهل تر و زودتر صورت می گرفت تا حالا که از چند تکه تشکیل شده است.

و اما این که مو بالای سر قرار داده شده جهتش آن است که روغن وقتی به مو می رسد به وسیله آن به مغز خواهد رسید و چون موها تو خالی و مجوف می باشند از سر آنها بخار داخل مغز خارج می شوند و نیز حرارت و سرمایی که بر مغز وارد می شوند به وسیله همین موها به بیرون می روند.

و اما جهت خالی بودن پیشانی از مو آن است که نور از طریق آن به چشم ها می رسد و لازمه آن این است که مصب نور مو نداشته باشد.

و حق تبارک و تعالی در پیشانی خطوط و شیارها را به خاطر این قرار داد که عرق سرازیر از طرف سر به جانب چشم را حبس نموده و به مقداری که انسان آنها را از خود دور می کند مهارشان نمایند همچون نهرهای روی زمین که آبها را حبس و نگاهداری می کنند.

و ابروها را به خاطر آن بالای چشم آفرید تا از ورود نور زائد بر مقدار حاجت بر چشم جلوگیری نمایند و شاهد این گفتار آن است که وقتی نور زائد به چشم ها متوجه شده و موجب ایذاء و آزار می گردد انسان دست خود را بالای دو چشم به حالت سایبان قرار داده تا فقط از مقدار مورد حاجت و کفایت آن بهره ببرد.

و بینی را به خاطر آن بین دو چشم قرار داد تا نور به واسطه آن به دو قسمت مساوری تقسیم شده و هر کدام به نحو تساوری به چشم ها وارد شوند.

و چشم را به این جهت به شکل بادام آفرید تا میلی که حامل دواء و دارو است در آن جریان و حرکت پیدا کند و بیماری از آن خارج گردد چه آن که اگر به شکل مربع یا دایره می بود هرگز میل در آن جریان پیدا نمی کرد و دارو به چشم نمی رسید.

و منفذ بینی را به خاطر آن در قسمت پائین قرار داد تا بیماری های سرازیر از مغز در آن جریان پیدا نموده و به سهولت خارج شده و از طرفی بوها در آن متصاعد شده و به مشام برسند در حالی که اگر منفذ بینی در بالا بود نه بیماری ناشی از مغز خارج می گشت و نه بوها به مشام می رسیدند.

و شارب (سبیل) و لب را بالای دهان به خاطر این جهت آفری تا ارجاس و آلودگی هایی که از مغز سرازیر شده و از منافذ بینی خارج می گردند وارد دهان نشده تا مزه و طعم غذا و شراب را بر انسان دگرگون نمایند.

و برای مردان ریش گذاشته تا به واسطه اش مرد از زن ممتاز شده و برای این منظور نیازی به نظر کردن به عورت نباشد.

و داندان های جلو را به خاطر آن تیز قرار داد که به واسطه آن شخص بتواند گاز بگیرد چنانچه پهن بودن دندان های عقب به این جهت است که شخص بتواند با آنها اشیاء را خرد و نرم کرده و غذا را نیک بجود و دراز بودن دندان نیش علتش آن است که این دندان از سائر دندان ها قوی تر و ثابت تر بوده لاجرم اتصال و اعتماد آنها بر این دندان موجب حفاظت و استحکام آنها بوده نظیر استوانه و تیر که در ساختمان ها کار گذاشته تا موجب محفوظ ماندن آجر ها و خشت ها  گردد.

و دو کف دست را از مو خالی قرار داد زیرا لمس کردن اشیاء با آنها صورت می گیرد لذا اگر در آنها مو روییده باشد انسان نمی تواند نرمی و زبری اشیاء را با لمس کردن در کند.

و مو و ناخن را از روح  داشتن حیات خالی قرار داد زیرا درازی و بلندی آنها در انسان چرکی و آلودگی به حساب آمده و موجب قبح منظر می شود چناچه کوتاهی آنها حسن و جمال محسوب می گردد از این رو انسان ملزم است آنها را کوناه کرده و از بلند شدنشان جلوگیری کند حال اگر در آنها روح و حیات باشد کوناه کردنشان موجب درد و الم خواهد بود از این رو خداوند منان آنها را فاقد روح و حیات قرار داده.

و اما این که چرا قلب به شکل دانه صنوبر یعنی کاج می باشد ، سر آن این است که قلب وارونه قرار گرفته و حق التعالی سر آن را باریک نموده تا در ریه و شش داخل گشته و به خنکی ریه آن نیز خنک شده و بدین ترتیب مغز از سوخته شدن در اثر حرار و گرمی قلب مصون می ماند.

و شش را در دو قطعه نمود تا با حرکت آن برودت و خنکی به تمام منافذ و مساقطش برسد.

و کبد را منحنی آفرید به خاطر آن که تمامش بر روی معده قرار گرفته و آن را سنگین نموده و فشار به آن دهد تا در نتیجه آنچه از بخار در معده هست بیرون رود. و کلیه را به این خاطر به شکل لوبیا آفرید تا منی نقطه به نقطه از روی آن رد می شود اذا اگر به شکل مربع یا دایره می بود نقطه اول ، نقطه دوم را حبس می کرد و منی جریان پیدا نمی نمود در نتیجه خروج و حرکتش فرو ریخته و به طرف کلیه حرکت می کند و نحوه حرکتش همچون حرکت کرم بوده که هرگاه قسمت مقدم بدنش قبض و جمع شود موخرش منبسط و باز می گردد و به عکس اگر قسمت اخیر بدنش قبض و جمع گردد مقدم آن منبسط و باز می شود منی نیز از طرف ستون فقزات به جانب کلیه پرتاب شده و اولا و ثانیا جریان پیدا می کند یعنی ابتدا قسمت مقدم دشته منی منبسط شده و به طرف جلو کشده می شود بعد قسمت موخر این رشته منبسط می گردد نظیر گلوله ای که از کمان پرتاب شده و مسافتی را طی می کند.

و اما این که در وقت حرکت مفصل زانو عقب داده می شود جهتش آن است که انسان در وقت حرکت و راه رفتن قسمت بالای بدنش به طرف جلو میل پیدا می کند لا جرم لازم است قسمت پائین بدن که مفصل زانو باشد به طرف عقب مایل شود تا بدین ترتیب تعادل در حرکت پیدا گردد ، پر واضح است اگر مفصل زانو نیز به طرف جلو میل پیدا کند به طور حتم انسان در موقع راه رفتن به زمین خورده و می افتد.

و اما این که قدم های پا را چرا اینطور قرار داد که جلو و پاشنه روی زمین واقع شده و قسمت وسط آن از زمین بالا می ایستد ؟ جهتش این است که اگر تمام اجزا قدم و همه کف پا روی زمین واقع شود مانند سنگ آسیا سنگین شده به طوری که حمل و نقلش بدون وسیله امکان ندارد و چون سنگ آسیا بر سر گردی خود قرار گیرد کودک نیز آن را جابجا کرده و حرکتش می دهد.

هندی عرضه داشت : این علم را از کجا تحصیل نموده اید ؟

حظرت فرمودند : از پدرانم و ایشان از رسول خدا اخذ نموده و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از پروردگار عالمیان جل جلاله که تمام اجساد و ارواح را خلق کرده اخذ نموده است.

هندی عرضه داشت : راست فرمودید و من شهادت می دهم که معبودی غیر از معبود یگانه وجود ندارد و نیز شهادت می دهم که محمد رسول خدا و بنده او بوده و تو داناترین اهل زمان خود می باشی.

اسرار آفرینش اعضا و جوارح در انسان

حضرت امام صادق روزی به مجلس منصور وارد شدند و در آنجا مردی از اهل هند بود که کتابهای طبی را می خواند ، حضرت به خاطر خواندند وی سکون کرده و چیزی نفرموند ، خواندن هندی که تمام شد به امام عرض کرد :

ای ابوعبدالله از آنچه با من هست طالب چیزی هستی (یعنی می خواهی از علم طب به شما تعلیم کنم) ؟

حضرت فرموند : خیر ، زیرا با من چیزی هست بهتر از آنچه با تو باشد.

عرضه داشت : آن چه می باشد ؟

حضرت فرموند : طبیعت حار و گرم را با ماکولات و مشروبات بارد و سرد و بالعکس طبیعت سرد را با حار و گرم مداوا نموده ، و نیز مزاج های مرطوبی را با ماکولات و مشروبات خشک و بالعکس امزجه خشک را با اودیه رطوبی معالجه کرده و در عین حال شفا را از خدای عزوجل خواستار بوده و فرموده رسول خدا (ص) را به کار گرفته که فرمودند :

معده مرکز و جایگاه بیماری است و پرهیز و مراقبت دارو محسوب می شود. و بدن را با آنچه عادت کرده مراعات و مراقبت می کنم.

هندی گفت : طب فقط همین است و چیز دیگری نیست.

امام فرمودند : آیا می پنداری این دستوارت را از کتب طبی برداشته و استفاده کرده ام ؟

مرد هندی عرض کرد : بلی

اما فرمودند : اینطور نیست به خدا سوگند این دستورات را فقط از خداوند سیحان گرفته ام.

سپس حضرت به وی فرموند : من به علم طب آگاه تر هستم یا تو ؟

هندی عرضه داشت : من .

امام فرموند : سوالی از تو می کنم .

هندی عرضه کرد : بپرسید.

امام فرمودند : چرا در سر چند استخوان بوده و با هم پیوند خورده اند و علتش چیست که سر از یک استخوان تشکیل نشده است ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

امام فرمودند : برای چه مو بالای سر قرار داده شده است ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا پیشانی از مو خالی است ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه ابروها بالای چشمان می باشد ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا هیئت چشم ها همچون بادام و به شکل آن می باشد ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم

حضرت فرمودند : برای چه بینی بین دو چشم واقع شده ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا منفذ بینی در قسمت پائین قرار داده شده ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه لب و شارب (سبیل) بالای دهان قرار داده شده ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه دندان های جلو تیز و دندان های عقب (دندان آسیا) عریض و پهن و دندان نیش دراز می باشد ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه مردان ریش دارند ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه در کف دست ها موی نیست ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : برای چه ناخن و موی روح ندارند ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا قلب به شکل صنوبر (میوه درخت کاج) می باشد؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا ریه و شش دو قطعه بوده و حرکتش سیری نبوده بلکه در جای خودش می باشد ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا کبد و جگر منحنی شکل است ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا کلیه به شکل دانه لوبیا است ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا در وقت حرکت مفصل زانو به طرف عقب می رود ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : چرا وسط قدم پا به زمین نرسید و جلو و قسمت موخرش تنها روی زمین گذارده می شود  ؟

هندی عرضه داشت : نمی دانم.

حضرت فرمودند : من جواب این سوالات را می دانم.

هندی عرضه کرد : جواب ها را بیان فرمایید.


این مناظره بسیار زیبا را از کتاب علل الشرایع شیخ صدوق برداشتم . به دلیل اینکه مطلب طولانی نشه جوابهای بسیار زیبای امام صادق (ع) رو که بیشترش رو علم تازه اکنون بهش رسیده رو در پست بعدی می گذارم

نکات زیبا درباره لباس ، رنگ آن و نوع پوشیدن آن

با سلام

قبل از اینکه درباره پست جدیدم صحبت کنم لازم می دونم که درباره مطلب قبلی یک توضیحی بدهم . این عزیزمون شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی این قضیه عاشورا رو بسیار مفصل توضیح دادند ، ما هم اومدیم و نه قبلش رو گفتیم و نه بعدش رو و یهو چند صفحه اش رو از همون وسط ها نوشتیم که باعث سو تفاهم شد. به هر حال سید بزرگوار توی نظرشون قشنگ توضیح دادند و هدف من هم از زدن اون پست این بود که هر چیزی رو بدون تعقل قبول نکنیم چون دامنه تحریف ها گسترده است. ولی خدا رو شکر حرکتهای بسیار دقیق و هوشمندانه ای در این زمینه صورت گرفته است. و حالا درباره لباس ==>


فضیلت تجمل و زینت

در حدیث معتبر وارد شده است که سفیان ثوری که از مشایخ صوفیه است به مسحدالحرام آمد ، دید که حضرت امام جعفر صادق (ع) نشسته و جامه های نیکو پوشیده است ، گفت : والله بروم و او را بر این جامه ها سرزنش کنم ، پس نزدیک آمد و گفت : ای پسر رسول خدا والله که پیغمبر چنین جامه ای نپوشیده است و هیچ یک از پدرانت چنین جامه ای نپوشیده اند . حضرت فرمود که : رسول خدا در زمانی بودند که روزی بر مردم تنگ آمده بود ، امروز بر مردم روزی فراخ است ، سزاوارترین مردم به مصرف نعمتهای خدا نیکانند ، پس این آیه را خواند که گذشت ، و فرمودند که : ما سزاوارترین مردمیم به تصرف کردن در آنچه خدا عطا کرده است . ای ثوری این جامه را که می بینی برای مردم پوشیده ام ، پس دامن جامه را بالا کردند و به او نمودند جامه گنده که در زیر پوشیده بودند و فرمودند که این جامه گنده را برای خود پوشیده ام و این جامه نیکو را برای مردم ، پس دست زندن و جامه بالای سفیان را دور کردن ، او در زیر جامه گنده ، جامه نازکی پوشیده بود ، فرمودند که : جامه پائین را برای لذت نفس خود پوشیده و جامه بالا را برای فریب دادن مردم پوشیده ی.

در بیان رنگها

بهترین رنگها در جامه ، سفید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیمرنگ (مخصوصا برای تازه داماد ها) و کبود و عدسی ، مکروه است . سرخ تیره خصوصا در نماز و پوشیدن جامه سیاه کراهت شدید دارد در همه حال ، مگر در عمامه و عبا و موزه. بهترین رنگها در نعل رنگ زرد است و بعد از آن سفید و بهترین رنگها در موزه و چکمه سیاه است و در سفر سرخ خوب است.

در بیان آداب زیر جامه پوشیدن

از حضرت ابی عبدالله منقول است که حق تعالی وحی فرمود به حضرت ابراهیم که زمین به من شکایت می کند از دیدن عورت تو ، پس میان عورت خود و زمین حجابی قرار بده ، پس زیر جامه تا زانو به عمل آورد و پوشید.از حضرت امیرالمومنین (ع) منقول است که پیغمبران پیراهن را پیش از زیرجامه می پوشیدند. در روایت دیگر وارد شده است که ایستاده و رو به قبله و رو به آدم مپوش. از حضرت امیر منقول است که زیر جامه را ایستاده پوشیدن مورث اندوه است.

در باب اسراف در لباس پوشیدن

از امام صادق (ع) به سند معتبر منقول است که اسراف آن است که جامه اندرون و بیرون یکی باشد. در حدیث دیگر منقول است که اسحق عمار از آن حضرت پرسید که می تواند مومن ده پیراهن داشته باشد ؟ فرمودند : بلی ، گفت بیست پیراهن چطور ؟ فرمودند : بله این اسراف نیست ، اسراف آن است که جامه ای که باید زینت نگاه داشته بشود به عوض جامه ای که در وقت دیگر بپوشند ، بپوشی.

منبع حلیه المتقین نوشته علامه محمد باقر مجلسی

روضه خوانی دروغ است.

سلام بر دوستان عزیز

این نوشته زیر قسمتی از کتاب حماسه حسینی جلد اول نوشته استاد مرتضی مطهری است. من که خوندمش واقعا تکون خوندم و متوجه شدم این همه گریه که برای امام حسین تو مراسم های عزاداری می کردم ، گریه برای یک شخصین افسانه ای بوده است نه امام حسین.حالا فهمیدم که چرا اون همه گریه برای امام حسین تاثیر مثبتی نداشت بود.

کتاب معروفی است به نام روضه الشهدا که نویسنده آن ملاحسین کاشفی است . حاجی نوری می گوید این داستان زعفر جنی و عروسی قاسم اول بار در کتاب این مرد نوشته شده و من این کتاب را ندیده بودم و خیال می کردم در آن یکی دو تا از این حرفهاست . بعد که این کتاب را که به فارسی هم هست و تقریا 500 سال پیش تالیف شده است رو مطالعه کردم . ملاحسین مرد ملا و با سوادی بوده و کتابهائی هم دارد و صاحب انوار سهیلی است . تاریخش را که می خوانیم معلوم نیست شیعه بوده یا سنی و اساسا مردی بوقلمون صفتی بوده است. بین شیعه ها که می رفته خودش را شیعه صد در صد و مسلم معرفی می کرده و بین سنیها که می رفته خودش را حنفی نشان می داده است . اهل سبزوار است و سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم هم متعصب در تشیع. در سبزوار شیعه صد در صد بوده و گاهی که به هرات می رفته ( شوهر خواهر و یا باجناق عبدالرحمن جامی بوده است) در آنجا سنی بوده و به روش اهل تسنن. واعظ هم بوده ولی تا در سبزوار بوده ذکر مصیبت می کرد و وفاتش در حدود 190 بوده است یعنی در اویل قرن دهم یا اواخر قرن نهم.

اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شوه ، همین کتاب است که در پانصد سال پیش نوشته شده است . قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می کردند. شیخ مفید رضوان الله علیه ((ارشاد)) را نوشت است و چقدر متقن نوشته است . ما اگر به ((ارشاد)) شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم ، احتاج بجای دیگر نداریم . من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است !! وقتی که این کتاب را خواندم دیدم حتی اسمها جعلی است ! یعنی در اصحاب امام حسین اسمهایی را ذکر می کند که اصلا وجود نداشته اند ، در میان دشمن هم اسمهایی را می گوید که همه جعلی است. داستانها را بشکل افسانه در آورده است.

این کتاب چون اولین کتابی است که به زبان فارسی نوشته شد ، لذا مرثیه خوانها که اغلب بی سواد بودند و به کتابهای عربی مراجعه نمی کردند ، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس ار رو می خوندند. اینست که امروز مجالس عزاداری امام حسین رو روضه خوانی می گوئیم .

در زمان امام حسین و حضرت صادق و امام حسن عسکری اصطلاح روضه خوانی رایج نبوده و بعد ، در زمان سید مرتضی و خواجه نصرالدین طوسی هم روضه خوانی نمی گفتند . از پانصد سال پیش به این طرف اسمش روضه خوانی شده ، روضه خوانی یعنی خواندن کتاب روضه شهدا ، یعنی خواندن همان کتاب دروغ .  از وقتی که این کتاب بدست مردم افتاد ، کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرده است.

آهسته تر  یزید!


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی رسوله و آله اجمعین

 راست گفت خدای سبحان ، انجا که فرمود: سپس فرجام آنان که مرتکب گناه شدند ، این بود که آیات خدا را دروغ شمردند و به تمسخر آن پرداختند.

چه گمان کرده ای یزید؟!

اینکه راه های زمین و آفاق را بر ما بستی و ما را به سان اسیران به این سو آن سو راندی ،گمان می کنی که نشانگر خواری ما نزد خدا و عزت و بزرگی تو در نزد اوست؟

کبر ورزیدی،گردن فرازی کردی و به خود بالیدی و شادمان گشتی از اینکه دنیا به تو رو ی آورده و کارها بر وفق مرادت شده و ملک ما و حکومت ما یه سیطره ات در آمده؟!


کجا با این شتاب؟!

آهسته تر یزید !


فراموش کرده ای این فرموده خداوند را که :«آنان که کفر ورزیدند،گمان نکنند که مهلت ما به سود آنهاست.ما به آنان مهلت و فرصت می دهیم تا بر گناهشان بیفزایند و عذابی دردناک در انتظار آنهاست»

ای فرزند آزادشدگان به منت !آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان تو در پرده باشند و دختران رسول الله، اسیر و آواره ؟

حجاب آنان را بدری ، روی انان را بگشایی و دشمنان ،آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و بیابانی و شهری بدانها چشم بدوزند و نزدیک ، دور و پست و شریف به تماشایشان بایستند در حالیکه نه از مردانشان سرپرستی مانده و نه از یاورانشان ،مددکاری.


چه توقع انتظاری است از فرزندان آن جگرخواری که جگر پاکان به دندان کشیده و گوشتش از خون شهیدان روئیده؟!

و چگونه در عداوت با ماشتاب نکند کسی که به ما به چشم بغض و کینه و خشم و دشمنی می نگرد و بی هیچ حیا و پرواییمی گوید :«ای کاش پدرانم بودند و از شادمانی فریاد می زدند:ای یزید! دست مریزاد!»

 و بی شرمانه بر  لب و دندان اباعبدالله ،سید جوانان اهل بهشت ،چوب می زند!

اگرچه روزگار مرا با تو هم گفتار کرد ولی من همچنان تو را حقیر می بینم و سرزنشت را لازم می شمرم و توبیخت را واجب می دانم.


عقلت منحرف و محدود است و ایام حکومت کوتاه و معدود . جمعیتت پراکنده و مطرود.


پس حمد سپاس از آن خدای جهانیان است که برای اولمان سعادت و مغفرت رقم زد و برای آخرمان شهادت و رحمت.

..............................................

التماس دعا

یا مهدی

 

سلام غزه

سلام گرم خدمت تمامی عزیزان

خودتون از ما بهتر خبر دارید ، یک چند هفته ای است که این اسرائیلی های حروم زاده خواب و خوراک رو از ما گرفتند ( البته نه همه ها ، بعضی ها انگار نه انگار تازه کیفشون هم کوک هستش ) هم موقع نهار و یا شام می شه این اخبار یک تصاویری نشون می ده که لامذهب دل سنگ هم باشه آب می کنه ( البته جالب هست بدونید که خیلی ها ، حتی توی آمریکا نمی دونید جنگی اتفاق افتاده و اگر هم بدونند بر این تصور هستند که این فلسطینی های غاصب با اون بمب های دست ساز با کلاهک اتمی دارند این اسرائیلی های طفلکی رو لت و پار می کنند ، ببینید که این رسانه های گروهی بزرگ دنیا که همه اش در دست صهونیست ها است چیکار می کنند) من از این ناراحت نیستم که چرا سازمان حقوق بشر کاری نمی کند ، چون تعریف آن ها از حقوق بشر یعنی حقوق یهود ، اصلا بشر یعنی یهود و غیر یهود را حیوان می پندارند ، برید و این پرتوکل های یهود رو بخوانید تا متوجه بشین 60 سال پیش اون کور یک چشم بی پدر و مادر که این تخم صهونیسم رو کاشت و الان در کارتون های تام و جری کودکان این مرز و بوم دارند به عنوان یک شخصیت قهرمان به خوردشون می دهند نوشته است همان گونه که به حیوان خود غذا می دهید به آنان که تو را قبول دارند غذا بده و تیمارشون کن و بقیه رو با سنگ سر ببران ، آیا می دونید این فلسطینی های بدبخت رو که اسیر می کنند با سنگ سر می برند و حاضر نیستند یک تیر بزنند چون آن را اسراف می دونند.

من از این اروپایی ها انتظاری ندارم چون این یهودی ها بعد از جنگ های صلیبی تخمشان را کشیده اند و به خاک سیاه نشانده اند و از آنان به عنوان نمونه آزامایشگاهی خود استفاده می کنند و دیگر تاب حرف زدن را ندارند .

من از اذهان عمومی انتظاری ندارم ، چون اون زمانی که بمب اتم کشف شد نتونستند رابطه بمب اتم را با همزمانی تاسیس رسمی حکومت یهود را کشف کنند و هم اکنون که بمب نوترونی را کشف کردند (این یک نوع بمبی هست که فقط جانداران را می کشد و همه تاسیسات را سالم نگه می دارد) نتوانسته اند رابطه آن را با اکشافات مریخ کشف کنند و شاید هم هنوز نتوانستند حدس بزنند که چرا این یهودی ها برای چی در به در به دنبال آب در کره مریخ هستند نکند که می خواهند همه یهودی ها را به آنجا ببرند و زمین را از شر هر چه حیوان است یا این بمب های نوترونی بکنند.

ای خدا این عرب ها چرا اینقدر خرند ، چرا نمی فهمند اگر امروز حماس رو از بین ببرند فردا کرانه باختری ، پس فردا  مصر و ........ . این اعراب از همان زمان عیسی از این یهودی ها هر سری نیرنگ می خورند ولی باز به دلیل عرب بودنشون خریت می کنند.حالا می فهمم که حضرت علی (ع) چه کشیده است از آنها.

خوشبختانه حرکتهای خود جوش خوبی در کشورمون انجام شده است از طرف مردم مثلا از تحریم های کالا ها گرفته تا تجمع ها ، تظاهرات و درگیریها . که در سخنرانی آقامون و تشکر از این حرکت ها دل همون رو گرم کرد. ما هم توی مشهد حرکت های بسیار زیادی رو انجام دادیم از قبیل تجمع در مقابل سرکنسولگری عربستان دو مرتبه و فرودگاه و وزارت خارجه شمال و شرق که همه این تجمع ها با حضور گسترده تمامی دانشجویان مخلص صورت گرفت که نشانگر حضور گسترده و آماده آحاد مرد ایران است (البته خالی از عریضه نماند که نیروی انتظامی هم خیلی همکاری کرد اولش اجازه داد یک دقیقه سنگ بزنیم بعدش هم چی اومدن دنبالمون و گاز اشک آور می زدند که باید می آمدین و می دید ، دمشون گرم خوب عکس العمل نشون دادند).

فقط یک توصیه از امامان و علمای بزرگ برای همون داشتم که برای امر ظهور خود را آماده کنید که وقتی رخ دهد دیگر زمان خودسازی نیست. به امید موفقیت حتمی غزه


راستی هفته پیش 5 تا شهید گمنام رو آوردند و در دانشگاه ما به خاک سپردند. نمی دونید عجیب حال و هوای دانشگاه عوض شده است. ان شاالله که همیشه همینگونه باشد و ما به مسئولیت خودمون عمل کنیم و از آن سمت هم آن یک ذره بوی گند ریایی که از بعضی از حرکت ها بلند شده بخوابد

 بقیه عکس ها در ادامه مطلب

ادامه نوشته

پاسخ...

یا حافظ

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

 

سلام بر همه دوستان فهیم خودمان از جمله جناب خوارج

 

دوست عزیزمان فرمودند دلیل عقلی، خب انسان خودش بهترین دلیل عقلی است برای این موضوع.

انسان بودن کم چیزی نیست.. هرکسی می دونه ما با حیوانات تفاوت های عمیقی رو داریم..

حیوانات:1-حیا و عفت ندارند 2- بدون پوشش و حجاب ستند 3- قدرت انتخاب ندارند.

اما انسان:1- فوق العاده باحیاست 2-علاقه فطری به پوشش دارد 3- قدرت انتخاب و تمییز دارد.

همان طور که انسانهای نخستین نیز با اینکه نه اخلاق والایی داشتند نه تفکر عمیقی خود را بطور فطری می پوشاندند.(با برگ و ..)


چطور امکان داره که اشرف مخلوقات خودش رو بطور رایگان عریان و یا نیمه عریان کنه.. و وسیله انحطاط اخلاقی و فساد فکری رو موجب بشه..


مثلا یک بچه ای رو در نظر بگیرید که یک شکلات یا غذایی رو خیلی دوست داره.. اون وقت شما قسمتی از اون شکلات و یا بوی آن غذا را به اون نشان دهید.. اما ندهید که بخورد.. اون فرد حریص تر میشود و روز به روز برای رسیدن به اون تمام فکر و ذکرش رو معطوف اون موضوع میکنه.. از کار وزندگی و درس می افته..

حالا دختران ما رو نگاه کنید که با چه وضعی در جامعه در مقابل هزاران فرد علاقمند قرار می گیرند!!!!!! نیمی از ساق پای خود را به نمایش رایگان می گذارند (از نظر مولا علی (ع) در حکم زناست).. لباس های تنگ می پوشند.. که اگر اون فرد عریان بیرون بیاد فکر نمی کنم آن طور که نیمه عریانست جلب توجه کند..

 

خانم ها به لطف پروردگار از زیبایی ظاهری برخوردارند.. چه در جسم چه در رفتار.. همانند گلها.. اما خوبه که شیوه ی امتحان شده ی گلها رو پیش نگیرند..  گلها در معرض هرچشمی قرار میگیرند..مورد تجاوز و چیدن هستند .. عمر کوتاهی دارند .. و از اصل خود براحتی جدا می شوند..


خیلی عذر می خواهم اما حقیقتی هست که باید گفت .. بعضی (توجه داشته باشید بعضی) خانم های ما شعور دینی و اخلاقی خودشون رو به بهای اندک از دست میدهند(به بهای نگاه های هوس آلود)

در جامعه ای که مردم آن از اصل خودشون جدا بشوند یک چنین جامعه ای است :

1- خانواده معنا و مفهومی ندارد 2-قتل و بی رحمی و جنایت بیداد می کند 3- فرزندان بدون پدر فراوان می شوند .

اینها همه از یک ضعف روحی و روانی ناشی می شود.


در قسمت ادامه مطلب قسمتی از کتاب روابط زن و مرد نوشته علی صفائی حائری آورده ام که حتما و حتما و حتما توصیه می کنم بخونید وگرنه در حق ما بی مهربونی کردید

...........................................................................

این دستهای ساده و خالی...

دخیلتان ...

ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید...

یازینب

 


ادامه نوشته

سلام

از تاخیر یک هفته ای که داشتم عذرخواهی می کنم .. دنبال یک مطلب خوب در مورد حجاب بودم .. به راهنمایی یکی از دوستان می خواستم فلسفه حجاب استاد مطهری رو بخونم .. منتها نداشتم.. یکروز خیلی اتفاقی توی اینترنت به کتاب ایشون برخوردم.. از اون روز تا الان قسمتهای مهمش رو خوندم و با چکیده ی اونها در خدمتتون هستم.در ضمن عکس هایی که در پایین پیش روی شماست مربوط به تبلیغات مصری ها در رابطه با موضوع مورد بحث ماست...

یامهدی

 

 

*      حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورتگیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.

 

*      آيه 59 - 60 سوره احزاب چنين است : «يا ايها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن‏ من جلابيبهن ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفورا رحيما ( 59 ) لئن لم ينته المنافقون و الذين فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا (60) »
ترجمه : ای پيغمبر به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنين بگو كه‏ جلبابهای ( روسريها ) خويش را به خود نزديك سازند . اين كار برای اينكه‏ شناخته شوند و مورد اذيت قرار نگيرند نزديكتر است و خدا آمرزنده و مهربان است .

 

*      آری بايد زن ايرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضيات‏ زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی كه در دنيای سرمايه‏داری تهيه می‏شود خود را در معرض نمايش بگذارد تا بتواند چنين مصرف كننده لايقی برای‏ كارخانه‏های اروپائی باشد . اگر زن ايرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و يا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بيارايد ، نه مصرف كننده‏ لايقی برای سرمايه‏داران غربی خواهد بود و نه وظيفه و مأموريت ديگرش را كه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان و ايجاد ركود در فعاليت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.

 

*      من شنيده‏ام در پاكستان معمول بوده است - نمی‏دانم الان هم معمول هست يا نه - كه در كلاسهای دانشگاه بخش پسران و دختران به وسيله پرده‏ای از يكديگر جدا باشد و فقط استادی كه پشت تريبون قرار می‏گيرد مشرف بر هر دو باشد . آيا بدين طريق درس‏ خواندن چه اشكالی دارد .

 

*      عقيده مفسرين اوليه اسلام و همچنين مفاد اخبار و احاديث وارده اينست كه هر جا در قرآن كلمه حفظ فرج آمده است مقصود حفظ از زناء است جز در اين دو آيه كه به معنای حفظ از نظر است و مقصود وجوب ستر عورت است . چه اين تفسير را بگيريم يا حفظ فرج را به معنی‏ مطلق پاكدامنی و عفاف بگيريم در هر حال شامل مسأله ستر عورت می‏باشد
در جاهليت بين اعراب ستر عورت معمول نبود و اسلام آن را واجب كرد
در دنيای متمدن كنونی نيز عده‏ای از غربيها كشف عورت را تأييد و تشويق‏ می‏كنند . دنيا دوباره از اين نظر به سوی همان وضع زمان جاهليت سوق داده‏ می‏شود
راسل در يكی از كتابهايش به نام " در تربيت " يكی از چيزهائی كه از جمله " اخلاق بی منطق " و به اصطلاح " اخلاق تابو " می‏شمارد ، همين‏ مسأله پوشانيدن عورت است . وی می‏گويد چرا پدران و مادران اصرار می‏ورزند كه عورت خود را از بچه بپوشانند ؟ اين اصرار ، خود سبب تحريك حس‏ كنجكاوی بچه‏ها می‏گردد . اگر كوشش والدين برای كتمان عضو تناسلی نباشد ، چنين كنجكاوی كاذبی وجود پيدا نخواهد كرد . بايد والدين عورت خود را به‏ بچه‏ها نشان بدهند تا آنها هر چه كه وجود دارد از اول بشناسند
بعد اضافه می‏كند : لااقل گاهی اوقات - مثلا هفته‏ای يك بار - در صحرا يا حمام برهنه شوند و عورت خود را در معرض ديد بچه‏ها قرار دهند .

راسل مسأله مخفی كردن عورت را يك " تابو " می‏داند . " تابو " از موضوعات بحث جامعه شناسی است و به تحريمهای ترس‏آور و بی منطق گفته می‏شود كه در ميان ملل وحشی وجود داشته و دارد

 

*      اگر می‏بينيم كه وظيفه " پوشش " به زن اختصاص يافته است از اين‏ جهت است كه ملاك آن مخصوص زن است . چنانكه قبلا هم يادآوری كرديم ، زن‏ مظهر جمال و مرد مظهر شيفتگی است . قهرا به زن بايد بگويند خود را در معرض نمايش قرار نده نه به مرد . لهذا با اينكه دستور پوشيدن برای مردان مقرر نشده است ، عملا مردان پوشيده‏تر از زنان از منزل بيرون می‏روند ، زيرا تمايل مرد به نگاه‏ كردن و چشم چرانی است نه به خودنمائی ، و برعكس تمايل زن بيشتر به‏ خودنمائی است نه به چشم چرانی . تمايل مرد به چشم چرانی بيشتر زن را تحريك به خودنمائی می‏كند و تمايل به چشم چرانی كمتر در زنان وجود دارد
لهذا مردان كمتر تمايل به خودنمائی دارند . و به همين جهت " تبرج " از مختصات زنان است

 

*      كيفيت پوشش

می‏بايد روسری خود را بر روی سينه و گريبان خويش قرار دهند . البته روسری خصوصيتی ندارد ، مقصود پوشيدن سر و گردن و گريبان‏ است . زنان عرب معمولا پيراهنهائی می‏پوشيدند كه گريبانهايشان باز بود ، دور گردن و سينه را نمی‏پوشانيد . روسريهائی هم كه روی سر خود می‏انداختند از پشت سر می‏آويختند - همانطوری كه الان بين مردان عرب‏ متداول است - قهرا گوشها و بناگوشها و گوشواره‏ها و جلوی سينه و گردن‏ نمايان می‏شد  اين آيه دستور می‏دهد كه بايد قسمت آويخته همان روسريها را از دو طرف روی سينه و گريبان خود بيفكنند تا قسمتهای ياد شده پوشيده‏ گردد .

*      فلسفه حجاب

پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی و همسران مشروع ، يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام‏ طرفدار فرضيه اول است .
از نظر اسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع‏ ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك می‏كند ، و از جنبه‏ خانوادگی سبب تحكيم روابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بين‏ زوجين می‏گردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار و فعاليت اجتماع می‏گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می‏گردد كه‏ ارزش زن در برابر مرد بالا رود .
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چيز است . بعضی از آنها جنبه روانی‏ دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضی‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او است.
حجاب در اسلام از يك مسأله كلی‏تر و اساسی‏تری ريشه می‏گيرد و آن اينست‏ كه اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر به‏ محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت‏ را با لذتجوئيهای جنسی به هم می‏آميزد، اسلام می‏خواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند .

....................................................

التماس دعا